ظاهرا مشتری بواسطه خرید میوه نامرغوب با هزینه بالا از ممد آقا بسیار عصبانی بوده و با این وضعیت وارد مغازه گردید.
مشتری : این چیه دادی دست ملت ، تو خودت اینو میخوری ، نه چون من اینو تو می خوری ، مرتکیه تو هر یک دانه گیلاس 5 عدد کرم وجود داره ،
آخه آقا ما چی هستیم ، مرغ کرم خوار .
ممد آقا : یواش برو بابا ، مگه من می دونستم توش چیه ؟ یا من خلقش کردم ، اصلا انگار کرما بدجوری توت نفوذ کرده ، راستش بگو ،چند تا کرم
خوردی تا فهمیدی توش کرمه ؟
پهلوان در این وارد مغازه گشته از وجود زمینه بروز دعوا آگاه می گردد .
مشتری : مرتیکه عوضی ، تو می دونی تو اینا کرمه ، عمدا میدی دست ملت ، نامرد حروم خور ، اینا کرمای وجودته ؟ من نامردم اگه این مغازت رو تخته نکنم .
ممد آقا : هیچ غلطی نمی تونی بکنی ، برو همین کرم ها رو بخور لیقاتت همینه ، نون حروم هم می تونم می خورم اما افتخارم ایکنه کرم نمی خوردم .
مشتری در این لحظه مانند فنری که از جا درفته باشد ، به سرعت به سمت ممد آقا دوید و با یک حرکت به بالا جهیده و سعی در اجرای حرکت یته پرنده ( اگر نمی دانید این حرکت رزمی به چه نحوه است کافی است قسمتهایی از تیزر تبلیغاتی اجرا شده در ابتدای فیلم اژده ها وارد شده توسط شادوران بروسلی را بیاد آورید ) که ممد آقا با رویت این وضعیت سریعا موقعیت خود را عوض نموده و در اقدامی متقابل کنده مشتری را گرفته و آماده اجرای فن پیش انداز یا بار انداز گردید ( حتما اگر از ممد آقا پرسید سابقه قهرمانی در مسابقات کشتی زورخانه ای را نیز می توانید به وی نسبت داد) . از آنجا پهلوان احتمال می داد که این نزاع دو مرد شریف احتمالا به نتایج وخیمی کشیده خواهد شد و با توجه به اینکه امروز چیزی به عنوان دوئل یا مبارزه حیثیتی در قوانین فعلی مورد پذیرش قانونگذار قرار نگردیده است ، سعی در جدا سازی این دو فرد از استمرار نبرد نمود اما مشکل اصلی در اینجا این بود که واقعا ، وقتی دو گاو خشمگین تصمیم بر استمرار نزاع داشته باشند ، نیاز به چند نفر برای جداسازی است ، 4 ، 8 .
در هر صورت پهلوان به همراه تنی چند از عابرین پیاده که در اینگونه موارد به موقع ( البته معمولا در نزاع های کوچک یا بیشتر نمایشی ) یافت می شوند ، این دو مرد شریف را که اکنون به جنگاوران دلیر محل مبدل شده بودند را از یک دیگر جدا ساختند .
ممدآقا پس از ختم قائله با مشاهده پهلوان با لحنی افتخار آمیز بیان داشت :
ببین اینجوری باید رفتار کنی ، حرکت مردونه، باس بجنگی ، اگر داد زد باید هوار بکشی ، این جوری طرف می ترسه !
پهلوان : ممد آقا جالب این آقا ترسیده بوده که به این صورت به سمت شما حمله کرد! وای به روزی که نمی ترسید .
ممد آقا: اینا بلوفه ، فرار به جلو محسوب میشه ، تواینها رو جدی نگیر ، مثل تحریم هاست ، بی اثره ، تازه باعث پیشرفت ما هم میشه !
پهلوان : آخه چه ربطی دارد ، شما با یکی دعوا می کنید بعد ربط می دهید به تحریم ، بعلاوه اینکه این نتایجی که گفتید رو یک کارشناس بین المللی باید بررسی نماید ، کار من و شما نیست ، ارتباطی هم به این واکنش نابخردانه شما ندارد .
ممد آقا : نابخردانه ، پهلوان ، می بینی که همین الان پیروز از جنگ اومدم ها ، اون وقت تو می خوای این مسائل رو به عنوان حرکت نابخردانه بشمار بیاری ، همین شمایید دیگه اینقدر می نالید که اونها فکر می کنند تحریم ها اثر کرده . مهم اینکه من از موضعم عقب نشینی نکردم. حرف زد جوابشون دادم ، حمله کرد جوابشو دادم ، مهم اینکه کار بی پاسخ نمی ذارم .
پهلوان : ممد آقا نمی دونم اصلا امروز چتون شده ؟ چرا اینقدر حول و حوش این مساله تحریم که ارتباطی به واقعه مغازتون نداره بحث می کنید ؟ آقا حرکت شما نابخردانه بوده است ، چرا قبول نمی کنید ، شما اصلا می توانسید به مرحله نزاع و درگیری نرسید . در نتیجه ما باید با مدیریت فضا و جهت دهی اون به سمت سوی خاص با کمترین هزینه بهترین نتیجه را بدست بیاریم یا از ایجاد ضرر بیش از حد جلوگیری کنیم . با توجه به این تعریف اگر شما فضا را مدیریت می کردید و احتمالا نزاع در نمی گرفت بهتر بود یا اینکه اصلا خودتون به زمینه ساز نزاع باشید ؟
ممد آقا : ببین بازم رفتی تو اون فاز ایده آلیستی خودت ها ، آخه نوکرتم جواب ، های ، هویه ، من که عیسی یا گاندی نیستم که طرف یک چک بهم بزنه ، بعد بگم آقا شما بیا یکی دیگه مهمون ما باش . من واکنش رو در سریعترین وضع ممکن انجام میدم، چه بسا اصلا یه حمله پیش دستانه هم انجام بدم ، چه اشکالی داره چون ممکنه طرف بعدها یه حرکتی انجام بده که من نتونم درست و حسابی جوابشو بدم .
پهلوان : آخه این چه حرفیه که شما می زنید ، ممدآقا شما مثل اینکه دنبال کننده تئوری حمله پیشگیرانه ارائه شده توسط جرج بوش پسر هستید ها ، بهتر بود این سری جناب باشلی می آمد از شما خرید می نمود ، آقا محترم ما در جامعه هستیم ، نه باغ وحش ، ما انسان هستیم ، ما می توانیم باهم معاشرت کنیم ، نه مبارزه ، ما که نباید در فکر تسلط و غلبه بر یکدیگر باشیم . صرف نظر از این بحث ، ممد آقا شما که مشاهده می کنید کسی دچار ناراحتی بوده و یا از شما دلخور است ( بدون توجه به حق بودن یا ناحق بودن ) اگر نمی توانید وی را آرام کنید ، لااقل خشم وی را تشدید نکنید . شما مشاهده کردید که طرف با حال ناراحتی به مغازه شما آمده و وضعیت جنس خریده شده از شما نیز خوب نیست ، بهتر بود آرام یا ساکت می بودید نه اینکه ناراحتی وی را تبدیل به خشم می نمودید ، در واقع شما با این آرام سازی و ملاطفت وی را کنترل می نمودید ، نه اینکه وی را بیشتر تحریک کنند و بجای آب روی آتش نفت بریزید . اصلا می دانید سالانه چقدر حادثه و درگیری بخاطر همین عدم کنترل رخ می دهد، متاسفانه در اغلب این موارد طرفین یا حداقل یک طرف می توانستند با آرام سازی طرف مقابل یا حداقل عدم تشدید وضعیت قادر به عدم وقوع آن حادثه می گشتند .
ممد آقا : ببین پهلون ، من خودمم اهل دعوا نیستم ، یعنی کاسب جماعی معمولا اهل دعوا با مشتری نیست ، خودتم می دونی که من به فکر پول در آوردن زیادم ، اینم میدونم ، یعنی از جایی شنیدم که از شروط موفقیت در تجارت ، رفتار خوب با مشتریه ، اما خوب یه وقت هایی این کنترل رو ندارم ، یعنی چون تا حالا اینطوری با مردم تا کردم و جواب گرفتم ، دیگه به این وضع عادت کردم .
پهلوان : آفرین ، قدم اول همینه ، شما که می دانید کارتون غلطه ، خوب چرا تکرار می کنید ؟
ممدآقا : آخه دیگه الان نمی شه ، الان وضعیت عوض شده ، اگه حرف نزنی ، میگن طرف ترسوِ اِ ، مشنگه ، نمی تونه حقشو بگیره .
پهلوان : اقا اصلا این رفتار چه ارتباطی به حق دارد ، اصلا چه بسا توانستید حق تان را هم بگیرد ، اما شما که نباید گرهی که با دست وا می شود را با دنبال باز می کنید که آخر سر برای ترمیم آن دندان مبلغ زیادی را به دندان پزشک بدهید ، اصل حرف من این است که ممد آقا شما جو را مدیریت کنید و نگذارید جو شما را مدیریت کند . اگر وضعیت درگیری است شما آرام باشد و اگر تونستی آرام کن ، اگر هم که وضعیت دوستانه است شما هم بهره ببر.
ممد اقا : یعنی چی ، یعنی ما ساکت باشیم اونا مارو به هر چیزی یا هر کار نکرده ای محکوم کنند ، اصلا من از کجا باید می دونستم که گیلاس ها خرابن ، من که داخل اونها را وارسی نکرده بودم ، اصلا منکه تقصیری ندارم چرا باید مورد تحقیر و توهین قرار بگیرم .
پهلوان : آقا می دانم شما مقصر نیستید ، اما شما می توانستید همین حرف های منطقی را با همین لحن آرام به مشتری بگویید ، طبیعتا طرف هم درک می کند ، در واقع ضمن کنترل خودتان ، طرف مقابل را نیز کنترل می نمودید ، یقینا آثار و نتایج بهتری دارد .
ممد آقا : یعنی ما با اینکار می تونیم خودمون رو کنترل کنیم ، جو آروم میشه ؟
پهلوان : بله اگر شما از نظر درونی اینگونه برای خودت مقرر بنمایید که بنده بنا ندارم به خارج هر موضوع پیش با افتاده ای با کسی درگیر شوم ، در وهله اول خودتان را کنترل نموده و سپس به عنوان نتیجه کنترل فردی طرف مقابل نیز علی اوصول نوعا کنترل می گردد .
ممدآقا : پس به این کار می گن کنترل درونی ؟ ها خوب چیزیه ها ، بنظرم یه کار سیاستمدارانه ست . البته بنظرم بتونم با چرب زبونی ، تعارف های خاله زنکی و دیگر فنون پاچه خواری این مبحث رو تقویت کنم ؛ آره خوب چیزیه ؛ بعد از مدت های یه حرف بدرد بخور زدی پهلوان ، دستت درد نکنه .
در همین حین خانمی با شتاب وارد مغازه ممد آقا شد بدون معطلی نایلکسی حاوی گیلاس را بر پیشخوان جلوی ممد آقا کوبید ، و با حالتی سرشار از خشم گفت :
مرتیکه عوضی ، این چیه دادی دست ملت ، گرون که می گیری لااقل جنس درست بده .
ممد آقا : درود بر شما خانم محترم ، والا چه عرض کنم ، من بی تقصیرم ، باور کنید این سری که از میدون بار آوردم ، واقعا شرمنده تمامی اهالی محل شدم ، هرچند که بنده تقصیری در خراب بودن این میوه ها نداشته و ندارم اما در هر صورت از شما بانوی گرامی عذر خواهی می کنم و تلاش دارم از این به بعد جنسای خوبی بیارم .
در این لحظه ممد آقا به سوی پهلوان نگریست و وی نیز با تایید رفتار صورت گرفته توسط ممد آقا مراتب رضایت خود را با لبخندی بیان داشت .
اما پس از جملات مناسب ممد آقا و ارتباطات تصویری وی با پهلوان خانم مراجع کننده بیان داشت : مرتیکه عوضی چه بلبل زبونی هم میکنه ، تو بیجا کردی بار رو چک نکردی ، منو چی گیر آوردی هالو ، پولها رو می چاپی بعد چرب زبونی هم می کنی ، حالا می بینی ، میرم ازت شکایت می کنم، پدرت رو در میارم ، اصلا میرم وکیل می گیرم به جرم کلاهبرداری میندازمت زندون ، چی فکر کردی ، مغازت رو پلمپ می کنم ، حالا کجاش دیدی ، بیان این گیلاس ها رو بده زن و بچت بخورن .
و زن با این جملات شاتابان از مغازه خارج شد .
در این لحظه ممد آقا با حالتی که همانند یک دیگ درحال انفجار بود ، قصد شروع بیان جملاتی را داشت که پهلوان به سرعت گفت .
می دانم ممد آقا ، گاهی اوقات با وجود واکنش منطقی ما نتیجه منطقی حاصل نمی شود ، این بدان معنی نیست که آن واکنش ما غلط باشد ، بلکه به دلیل تفاوت اداراکی میان انسانها ، برای کنترل آنانها نیازمند رفتارها و واکنش های متفاوتی هستیم ، که این موضوع بسیار سخت و زمانبر است .
ممدآقا : بله درسته ، کنترل ، واکنش ، نتایج بهتر ، منم با حالتی بسیار آرام و خونسرد به شما می گم : آقا گورتو گم کن از اینجا
پهلوان : ای به چشم ، خدا حافظ
اصولا رفتار و واکنش های افراد در سطح اجتماع بر گرایشات و سو گیری های جامعه تاثیر گذار است ، در این راستا آیا بهتر نیست که رفتار ما در میان انسان هایی که با آنان سرو کار داریم رفتاری توام با کنترل و هدفمند باشد ؟ البته باید توجه داشت این موضوع ایده ای بسیار زیبا بوده اما همانطور نشان داد شده نمی تواند همیشه حاوی نتایج مدنظره باشد .
نظرات شما عزیزان:

.gif)
آقا دیدی حق با ممد اقا بود
با تشکر
.: Weblog Themes By Pichak :.