تبادل
لینک هوشمند
ممد آقا به عنوان نماینده مفتشین محل در دکانی در محل به فروشندگی میوه می پردازد ،او انسانی دانا ! آگاه ! موقعیت شناس ! و به طور کلی همه تن حریف می باشد که حتی برخی وی را آقای دکتر خطاب می نماید زیرا معتقدند که وی دارای اطلاعات بسیار گسترده و تزهای جدیدی است که قادر می باشد سعایت بشری را تامین نماید ! که عمده این امر نیز به واسطه مجادلات ایشان با مشتریان در زمینه های مختلف سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی است . حتی یکبار بنده نویسنده شاهد راهنمایی های حقوقی ایشان به مشتریان نیز بودم که ایشان با مشتری توافق بر نگارش لایحه ای دفاعیه در مسئله اثبات عسر و حرج زوجه نمودند . در هر صورت به نظر می رسد که ایشان دارای پایگاهی مستحکم در میان مردم است که یقینا اگر رسانه ای دراختیار داشته باشد می تواند سمت های مهمی در داخل و خارج از کشور دست بیابد . اما اخیرا ایشان دایره صلاحیتی خویش را گسترش داده و به بررسی وقایع بین المللی همچون افزایش تورم در اروپا و بحران بیکاری در امریکا ، حوادث خاورمیانه ، تاثیر انتخاب پوتین بر ایجاد جهان چند قطبی و بحران کره ، و دیگر موضوعات پرداخته و در این رابطه نظریات و راهکار های اجرایی فراونی را مطرح نموده اند که بر این اساس پیشنهاداتی در رابطه با نامزدی برای مدیریت جهانی به ایشان صورت گرفته که ایشان آنرا به بررسی در آینده موکول نموده اند .
اما موضوعی که باعث طرح این بحث گشته است واقعه جدید جدال لفظی میان ممد آقا و جناب پهلوان می باشد ، که با توجه به امر جناب پهلوان بر ثبت ، وقایع را از زبان این دو بیان می داریم .
از قضا جناب پهلوان به خرید میوه در این ایام روی آورده تا بتوان در خانواده خویش به افزایش هژمونی بندگی و تقویت نقش حمالی قربه الی الله دست یابد ! بر این اساس با توجه به آشنایی چند ساله و خوشنامی غیر قابل توصیف ممد آقا ! برای خرید به مغازه ایشان مراجعه می نماید .
پهلوان : سلام ممد آقا روزتون بخیر
ممد آقا : به سلام جناب پهلوان خوش اومدی به مغازه خودت صفا آوردی ...
پهلوان : شما لطف دارین ، ممد آقا یک کیلو از این گیلاس ها برای ما بکشی ممنون میشم .
ممد آقا : اِ ، فقط یک کیلو ، آقا گیلاساش خوبه ها ، نخری از دست رفته .
پهلوان : نه مدد آقا مصرفمون در همین حده .
ممد آقا : هر جور عشقته . بفرما اینم یک کیلو .
پهلوان : چقدر میشه ؟
ممد آقا : قابل نداره ، مهمون ما باش .
پهلوان : شما لطف دارین
ممد آقا : 7500 تومان
پهلوان : بفرمائید اینم 7500 ولی ممد آقا یه سئوال داشتم ؟
ممد آقا : شما دو تا سئوال بپرس .
پهلوان : این گیلاس رو من سه روز پیش 6000 تومان از شما خریدم . در ظرف سه روز 1500 تومان به قیمتش اضافه شد؟
ممد آقا : چی بگم والا بازار اینطوره ، خدا شاهده موزُ من دیروز 1500 خریدم امروز 3300 شده.
پهلوان : بله این افزایش قیمت ها خیلی بی رویه ادامه داراه که بخشی از آن به نظام کلان اقتصادی بر می گیرده و بخشی از آن به نظام توزیع یعنی نظام خُرد .
ممد آقا : چی ؟ یعنی ماهم در این مساله نقش داریم ، از این توهین ها نداشیتما !
پهلوان : بله ، چرا که نه ، حتی خود ما خریدان نیز نقش داریم . برای اینکه من مشتری وقتی می بینم قیمت یک چیزی نامتناسبه اولین کاری که باید انجام بدهم ، عدم خرید اونه البته اگر که اون جنس کالای اساسی نباشه . شما فروشنده خرد هم اگر که می بینی در بازار قیمت یک کالایی 10 درصد بالا رفته است ، آنرا در فروش به مردم عادی با 20 درصد افزایش قیمت نفروشید ، شما هم افزایش قیمتتان تنها بر اساس مقداری که بایستی با توجه به افزایش قیمت هزینه های جانبی بعلاوه قیمت افزایش یافته بازار بر قیمت آن جنس باشد.
ممد آقا : نه آقا نمی شه که . به فرض اگر من این سیستم رو رعایت کنم ، قصاب چی رعایت میکنه ، صابخونه چی رعایت میکنه ، از همه مهتر من شیکم زن و بچم رو نمی تونم سنگ ببندم که ، منم باید اینقدر بکشم روش تا اموراتم بگذره ، میدونی چیه ، مشکل ریشه ای ، اگر از اون بالا به اونی که توی میدون قیمت ها زرتی بالا میشکه گیر بِدن ، یا اون بابای تاجری که که این میوه ها رو از اون آب وارده میکنه و کلی کشاورز و باغدار رو به خاک سیاه میکشونه روشون نظارتی بشه که اینطور نمی شه . حتی من یه مدتی سیر چینی رو میاوردم که مشتری به دلیل بی کیفیت بودنش نخرید منم دیگه نیاوردم .
پهلوان : ممد آقا حرفاتون درسته ولی من یک حرف هایی دارم ، من و شما که این سیستم خراب را می بینیم ، آیا باید در جهت تقویت و استمرار آن بکوشیم ؟ یعنی شما که می بینی این وضعیت وجود دارد ، خوب آنرا ادامه نده شما هم میزان بالابردن قیمت میوه رو در مغازت کم کن یعنی کمتر رو قیمت میوه بکش ، چه اشکالی داره ؟ اگر به فرض زن و بچه هم هزینه های زیادی بخوان بهشون بگو ، من نمی تونم در استمرار این وضعیت غلط سهیم باشم . شما هم خرج و مخارجتون را نظام مند کنید ، اصلا همیشه باید مخارج انسان بر اساس مبنا باشد ، الان شما در جامعه می بینید که مردم در بسیاری از موارد ولخرجی می کنند ، هزینه های عروسی ، خریدهای بی مورد و بسیاری دیگر . بالاخره از یک جایی باید این قضیه اصلاح بشه یا نه ؟
ممد آقا : والا چی بگم ، حرفات درست و منطقیه ولی بنظرم منطق دیگه ارزش نداره ، آقا پول مهمه پول ! مگه نشینیدی که میگن برو نون بچسب خربزه آبه !
پهلوان : عیبی نداره ، بالاخره اگر یک نفر هم این سیستم غلط رو ادامه نده جای امیدواری هست ، خوب ممد آقا ، من برای شروع از خرید منصرف شدم بیان این یک گیلاس رو برگردون .
ممد آقا : چی شد یکدفعه جو گیر شدی ، بابا بیخیال شو ، برو گیلاس بخور حالشون ببر ، آخه با گیلاس خوردن یا نخوردن تو که چیزی عوض نمی شه ، حسابی غاطی کردی ها !
پهلوان : نه همان که گفتم .
ممد آقا : هر جور راحتی ، از قدیم گفتند : صلاح مملکت خویش ، خسروان دانند .
پهلوان : خدانگهدار شما
ممد آقا : در پناه حق
در این لحظه جناب پهلوان از مغازه خارج شده و هنوز چند قدمی پیش نرفته بود که با صدای ممد آقا مواجه شد. پهلوان ، پهلوان
پهلوان : بله ممد آقا ؟
ممد آقا : نه ، باریک الله خوشم اومد چه جنمی داری ، بیخود نیست که بهت میگن پهلوان ، آقا ما مثل شما نیستم و شایدم نتونیم باشیم ولی از وجود امثال شما در جامعه استقبال می کنیم ، این گیلاس رو مهمون من باش . امیدوارم در راهت موفق باشی .
پهلوان : نه ممد آقا ، آخه اینجوری که نمیشه
ممد آقا : چرا خوبم میشه ، درسته که گفتم پول همه چیزه ، اما خودمم به این حرف زیاد اعتقادی ندارم ، ولی اینرو بدون سری بعدی دیگه از این خبرا نیستا ، بخریُ بعد بخوای پس بِدی و از این حرفا ...
پهلوان : چشم ، ممنون ، خدا نگهدار
از میان گفتگو انجام شده میان پلهوان و مدد آقا به نکات مهمی پی می بریم که برخی از آنان برای اینجانب به عنوان نویسنده این وبلاگ تازگی داشت . در هر صورت هر دو طرف استدلال های منطقیی برای ادامه وضعیت خویش دارا هستند ، که به صورتی کلی یکی واقع گراست و آن دیگری آرمان گرا ، و افراد با توجه به گرایش ذهنی خود هریک یکی از این دوگونه رفتار را بر می گزینند . شما کدام را انتخاب می کنید ؟
نظرات شما عزیزان:
بسیار عالی ، جالب و آموزنده بود .
موفق باشید
.: Weblog Themes By Pichak :.